بیشتر تریدرهای تازهکار
وقتی دنبال استراتژی معاملاتی میگردند، اولین چیزی که چشمشان را میگیرد «وینریت
بالا» است. تصور عمومی این است که اگر استراتژی ۸۰ یا ۹۰ درصد معاملات را با سود ببندد، موفقیت تضمین میشود. اما واقعیت بازارهای
مالی کاملاً متفاوت است. خیلی از حرفهایها با وینریت ۳۰ یا ۴۰ درصد هم سودهای پایدار میسازند. راز ماجرا کجاست؟ پاسخ در یک مفهوم کلیدی
پنهان شده:
نسبت ریسک به ریوارد (Risk to Reward Ratio یا R:R).
ریسک به ریوارد یعنی
مقایسهی سود بالقوهی یک معامله با زیان احتمالی آن.
این یعنی اگر معامله
درست پیش برود، سودی سه برابر ریسک خود میگیرید.
خیلیها فکر میکنند
هرچه بیشتر برنده شوند، حسابشان بیشتر رشد میکند. اما واقعیت این است که کیفیت
بردها و اندازهی بردها نسبت به باختها اهمیت بیشتری دارد.
بیایید دو تریدر فرضی
را مقایسه کنیم:
میبینیم که:
یعنی تریدر دوم کمتر درست حدس زده ولی بیشتر پول درآورده.
این دقیقا جادوی ریسک به ریوارده.
.
برای بررسی سودده
بودن یک سیستم معاملاتی، فرمول «امید ریاضی» (Expected Value) را داریم:
EV = (وینریت ×
میانگین سود) - (لاسریت × میانگین ضرر)
اگر نتیجه مثبت باشد،
سیستم سودده است حتی با وینریت پایین.
مثال تریدر دوم:
EV = (0.4 × 3) -
(0.6 × 1) = 1.2 - 0.6 = +0.6
یعنی در هر معامله بهطور
میانگین ۰.۶ واحد جلو هستید.
تازهکارها وقتی چند
معامله پشت سر هم ضرر میدهند، استراتژیشان را کنار میگذارند. در حالی که اگر R:R خوبی داشته باشند، حتی با چند باخت
متوالی هم در بلندمدت سودده میشوند.
بزرگترین خطاهای آنها
این است که:
۱. تحلیل درست بازار: نقطه ورود و خروج باید بر اساس ساختار
بازار انتخاب شود.
۲.
حد ضرر واقعی: استاپلاس را باید جایی گذاشت که اگر قیمت آنجا شکست، ایدهی معامله باطل
شود.
۳.
صبر برای تارگت: زود بستن معامله قبل از رسیدن به تارگت، R:R واقعی را نابود میکند.
۴.
مدیریت سرمایه: حتی بهترین
R:R هم بدون مدیریت ریسک کلی، شما را ورشکسته میکند.
تریدرهای حرفهای روی نسبت ریسک به
ریوارد تمرکز میکنند چون:
جادوی ریسک به ریوارد
همان چیزی است که تفاوت تریدر حرفهای و تازهکار را رقم میزند.
اگر میخواهید در
بازار بمانید، به جای شمردن تعداد بردها، روی کیفیت هر برد و مدیریت ریسک
تمرکز کنید. این همان راز ماندگاری در بازی است.